تاراخانووم گل یک ساله
اما بعد از دل نوشته های مادرانه در هم برهم بگیم ک تارا تو اخرین روزهای یکسالگی چکارمیکنه به محض شنیدن صدای ترانه شروع میکنه به نانای یعنی وایمیسته و حالا تاوقتی نیفته میرقصه تا باباش میاد آنی منو میفروشه و میره میچسبه به باباش و بقلش میکنه و یک فخری میفروشه بیا وببین تایک نفرلباس ددرمی پوشه تمام افراد خانه رو حراج میزنه و میپره بقلش ک بره ددر حتی بقال سرگوچه ام شاملشه تو پله ها اوازمیخونه فرق خونه خودمون و روباباقی خونه ها میدونه یعنی یک کاری میکنه بیاو ببین از بس کولی تشریف داره هروقت ک میومدیم خونه از بیرون برای این ک سرو صدانکنه و ازگریه سیاه نشه کلید رو میدادیم دستش دیگه چند وقته تا در ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
1:57